آدمی، آغازش با عشق بوده و با درد به دنیا آمده است!
انسان است و زندگی و هزاران نشیب و فراز! هزارن اشک و لبخند! و بیشمار شادی و درد!
وقتی کسی را دوست داردید، او را شاد میخواهید، وقتی عزیزی از شما درد دارد، دلت میخواهد تمام دردش را از او بگیری و بجای او درد بکشید.
حال اگر مادری درد فرزند ببیند چه کند!؟
وای اگر فرزند رو به مادر کند و از درد بگوید و مادر، ناتوان از به جان خریدن در فرزند باشد!
چه بسیار شنیدهایم از مادرمان که: درد و بلایت به جانم مادر!
مادری هست در منطقه پنجتن مشهد، به نام نفیسه، خود دردمند است و همنشین دردمندان شده و برای رفع مشکلات نیازمندان شتافته، خود مادر است اما ماوای مادران دردمند شده.
نفیسه ابراهیمی، زنی ساده و بی آلایش، به همت و یاری مردم، معجزه کرده و غمخوار مردم شده است. با دستی درد میستاند و با دلی لبخند تحویل می دهد.
همتش استوار...